نتایج جستجو برای عبارت :

تهرون

 
دانلود آهنگ جدید ناصر زینعلی بنام شبای تهرون
آهنگ زیبا و بسیار شنیدنی ناصر زینعلی بنام شبای تهرون همراه با متن و کیفیت اصلی
Song Exclusive Naser Zeynali   Shabaye Tehroon” With Text And Direct Links In Media-Music
پخش آنلاین + لینک پرسرعت آهنگ شبای تهرون

ادامه مطلب
هوا سرد بود یا گرم بود ، دود داشت یا صاف بود فرقی نداشت .
جایی بود ، اون بالا های شهر تهرون که هروقت از دست کارهای خودم خسته میشدم یا دلم یه کادوی خوب نیاز داشت، یا حتی روز های تولدم !
خودمو اونجا دعوت میکردم.
یک جایی بود که کسی کاری به کار کسی نداشت و دل آدم فقط یک چیز میخواد .
 صاحب خونه هاش انقدر مشتی و بی ریا بودن که هرچی میخواستم برام جور میکردن پ.
اما العان چند وقتیه که دیگه دستم بهش نمیرسه یعنی انقدر ازش دور افتادم که فقط عکساشو میبینم و از د
جمهوری اسلامی از چند تیر و طایفه که سابق بر این در ایران حکومت کردند و دور یک سفره جمع شده اند تشکیل شده است که به هم نون قرض می دهند .
اگه رای ندی معلوم نمیشه مال چه قبیله ای هستی اما اگر رای دادی حتما" جزو همان قوم خواهی بود و با ایشان محشور می شوی ان شاء الله تبارک و تعالی.
می شه گفت خر تو خر ترین انتخابات های جهان در ایران است چرا که در طول سال چشممان به جمال هر جک و جانوری در سیما می افتد و صدای هر چیزی در رادیول می آید اما ما بجز آقو و عده ای معد
جمهوری اسلامی از چند تیر و طایفه که سابق بر این در ایران حکومت کردند و دور یک سفره جمع شده اند تشکیل شده است که به هم نون قرض می دهند .
اگه رای ندی معلوم نمیشه مال چه قبیله ای هستی اما اگر رای دادی حتما" جزو همان قوم خواهی بود و با ایشان محشور می شوی ان شاء الله تبارک و تعالی.
می شه گفت خر تو خر ترین انتخابات های جهان در ایران است چرا که در طول سال چشممان به جمال هر جک و جانوری در سیما می افتد و صدای هر چیزی در رادیول می آید اما ما بجز آقو و عده ای معد
گـــــــــپ بچه های باحال تهرووووونمدیــــــــــر باحالادمینای بــــاحالقوانین گپ:باجنبه بودن و با ادب بودنلینک ریموبی احترامی و ناسزا و+18ریموشورش و ممبر ی و پیام مکرر ریمو دعوانپی وی خانم ها بدون اجازه ممنوعبحث ی اصل نکنهدف خندوشادی دور هم هست نه دعوا چالشگپ مخصوص بچه های تهران کرج هست بیاین خوشحال میشیمجمع دوستانس خوشحال میشیم
لینک سوپر گپ بچه های تهرون در تلگرام
بالاخره سفرمون با آقای میم تموم شد و برگشتم خونه . واقعا میم روزیِ خدا بود . چقدر با هم زود جفت و جور شدیم و چقدر هماهنگ بودیم خدا رو شکر . با این که اون بچه تهرون بود و تهرونی صحبت می کرد و من با همون لهجه ی ترکیبی مشهدی و بجنوردی !! طریق الحسین یجمعنا .
+ فردا پس فردا هم که ان شاالله باز می گردم به آغوش خانواده [لبخند]
+ میم میگه اصلا انتظار نداشتم که گوارا یکی مثل من باشه . می گم میم جان خب فضای مجازی همینه دیگه [لبخند]
+ دعا گوی دوستان بودیم . از دوس
حدود ۴۰ سال پیش زنی با مانتوی قرمز هر روز در میدان فردوسی تهران به انتظار معشوقی که هرگز ندیده بود مینشست .اما آن پسر هرگز بر سر قرار حاضر نشد . زن به مدت سی سال فقط به انتظار نشست و با کسیهم سخنی نگفت .
داستانی واقعی که حمیرا بر اساسش ترانه ی شهر تهرون رو خوندقشنگ بود نه؟ من استوریش کردم اینستا اما مثل اینکه الان یک احساس بدی دارم. بیان احساسات اون هم در یک محیط مسمومی به اسم اینستاگرام و قضاوت های بی اساسی که امکان داره بر من ایراد بشه و تما
دانلود آهنگ جدید ناصر زینعلی به نام شبای تهرون با لینک مستقیم + پخش آنلاین
Download New Music By Naser Zeynali Called Shabaye Tehroon
+ متن آهنگ شبای تهرون از ناصر زینعلی
 
 
 
برای دانلود این آهنگ ادامه مطلب رو کلیک کنید
 دانلود ، موزیک ، دانلود موزیک ، دانلود آهنگ
 ، دانلود آهنگ جدید  ، موزیک جدید ، آهنگ جدید ، دانلود موزیک جدید ، دانلود مداحی ، دانلود نوحه ، نوحه ، دانلود نوحه جدید
برگرفته شده از سایت آهنگ بامیصدا bamiseda.ir
 
برای دانلود این آهنگ ادامه مطلب رو کلیک کنی
سلام 
دوستان گلم
این آهنگ جدید ترین آهنگ به نام بچه تهرون
با آهنگسازی و میکس ومستر مبین سایروس 
در سبک گنگ و فان که خودم خیلی با این حال میکنم
تاریخ پخشش مال نوزده بهمن سال 98
امید وارم دانلود کنید ولذت ببرید 
 
دانلود آهنگ عرفان صوفی به نام بچه طهرون 128
دانلود آهنگ عرفان صوفی به نام بچه طهرون 320
 
متن آهنگ : در ادامه مطلب 
ادامه مطلب
متن ترانه آرمین آراد به نام عطر موی خیس

میزنه دلم باز به هوات بیرونزده نم بارون رو‌ تن تهرونعطر موی خیست وای شهر و پر کرده وبگو دلمو میخوای بگو باش راه میایمن مست شراب دست ساز نگاتممن دیوونه ی اون چشمای سربرانممن نفس ندارم تو هوام نباشیعمرا اگه بذارم از دل من جدا شیلابلای موهات دست منه شونهعشق تو جنونه دلم یه دیوونهرنگ ناز چشمات تیره و روشنچیکارنکردی تو با دل منمن مست شراب دست ساز نگاتممن دیوونه ی اون چشمای سربرانممن نفس ندارم تو هوام نباش
سلام و درود اینجانب بر شما باد :)
الان دو هفته ای میشه ک اومدم خونه و هفته بعد این موقع برگشتم به اون خراب شده :))
و اما ماجراهای بهاری 
مرخصی که تموم شد با تریلی پسرعموجان رفتیم تهرون و ازونجا با اتوبوس رفتم همون خراب شده -_-
دژبانه خسته بود نگشت.هر چند منم چیز خاصی همرام نبود.خب خب خب یک ماه اول با نگهبانی دادن و این ها گذشت و با ساخت برجکای جدید بدست خودمون اونو دودستی تحویل یه گردان دیگه دادیم در حالی که 99 درصد بچه ها ازینکار ناراضی بودن.
چنتا ا
به هیچ کدام از سوال ها جواب نداده بود. فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود. گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دورهمی گرفتیم با بچه ها. بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدیم. بعد گفت: بریم دربند؟ پوست دست مون از سرما ترک برداشت ولی می ارزید. مخصوصن باقالی و لبوی داغ چرخی های سر میدون. بعدش بهونه کرد بری
سلام رفقا
بابا جون دارم به مرز جنون می رسم. کلی درد و مرض روحی و روانی دارم که روز به روز دارن حادتر می شن مثل وسواس. خیر سرمون سی سالمونه، علاف و بی هدف مثل یه گوسفندی که گله رو گم کرده دارم سرگردان می چرخم. 
همیشه قبل خواب به سبک چوپون زمون حضرت موسی با خدا نجوا می کنم میگم آخه قربون چارقدت بشم چرا منو تو این جا دنیا آوردی!؟ چرا باید تو بازه ی زمانی . دهه شصت، دنیا بیام که سی سال بعدش یعنی 98 این جور حیرون و ویلون باشم. 
میدونم تنها نیستم، بخش زیا
سارا بهرامی بعد از درخشش های خود در تلویزیون، سینما و حتی سینمای خانگی، هم اکنون با اکران فیلم هزارپا و بازی خوب سارا بهرامی، مخاطبان و طرفداران بیشتری پیدا کرده است. سارا بهرامی در مصاحبه های اخیر خود از دانلود غیر قانونی سریال خانگی ساخت ایران 2 خیلی گله مند و غمگین بود و از مخاطبان خود خواست برای دانلود ارزان از سایت فیلیمو استفاده کنند. در ادامه زندگینامه و عکس های سارا بهرامی ارائه شده است.

زندگی نامه سارا بهرامی :
سارا بهرامی متولد به
مریم به صورت طفلش چشم دوخته بود. از خوشحالی اشک درون چشمانش جمع شد. با خودش گفت: نیومدی نیومدی حالام که اومدی تو چه اوضاعی اومدی؟!خاطره سال گذشته از جلو چشمانش گذشت. سوار اتوبوس بود. به حرف مسافران روبرویش گوش می داد. روبرویی می گفت: داشتن بچه واجبه؟کناری با صورتی بی حالت جواب داد: بالاخره برای بستن دهن خونواده شور لازمه.روبرویی صورتش را در هم برد و گفت:گور پدر خونواده شورمریم لبخندی زد و گفت: بچه داشتن واجب نیس مستحبهخانم روبرویی چشم هایش را د
صبح بعد از خداحافظی از همگان سوار تاکسی شدیم که بریم به سمت تهرون .
به اندازه ی اندی وقتی داشت اهنگ " دارم می رم به تهرون " رو.میخوند خوشحال بودیم سه تامون. بعد از کلی خستگی شیرین رسیدیم تهران و یه ساندویچ کثیف چسکی خریدیم و صرفا جهت رفع گرسنگی خوردیم . با اسنپ عزیز که خدا واقعا رحمت کند باعث و بانیش را رفتیم  تا فرودگاه امام. گیت های مختلف رو رد کردیم و رو یه سری صندلی راحتی های بسیار جذاب ام دادیم و منتظر موندیم تا زمان پرواز برسه. 
سارا ترس از ه
امروز رفتم تو صفحه‌ی عزیزم و از اون اولی که عکس داشتیم نگاه کردم، قدیم ندیما، البته یه بار سر یه دعوایی یه سری از عکسای همو پاک کردیم ولی یه‌سری عکسایی که من گرفته بودم بود. مثلا عکس اونروز که بعد آشتی از یه دعوای عمیق رفتیم کهف و برگشتنا تو بی آر تی واستاد و ازش عکس گرفتم، شما که نمیدونید، خوشگل ترین خنده‌ی کل خلقت رو زده بود، شکل خواهر هری‌پاتر شده بود. یا مثلا اون روزی که رفته بودیم بام‌تهرون پیتزا وگن خوردیم، هنوز مزه پیتزاش تو دهنمه، ت
شاید بهترین مکان برای فرار از شلوغی و یا یک قرار ملاقات دوستانه در دل شهر، یک کافه دنج، ته کوچه‌ای بن بست باشد که با میز و صندلی چوبی، آرامش را مهمان دل شما می‌کند. همین که نام کافه به گوش ما می‌رسد، ناخودآگاه بوی چای و قهوه را می‌توانیم در مشام خود حس کنیم. فضایی نسبتا کم نور و با موسیقی لایت، که برای فرار از یک روز خسته کننده جان می‌دهد. شاید هیچ چیز بیش از این لذت نداشته باشد که روی صندلی میز کنار پنجره یک کافه کوچک بنشینیم و شاهد عبور و مر
سلام من برگشتم بعد از سه ماه و هم کلی حرف برا گفتن و کلی حرف ازینا که نباید بگم :))خب خب خب از اون روزی که رفتم شروع میکنم با اتوبوس رفتم تهرون و ازونجا هم به مقصد پادگان
با همون راننده سفر قبلی با همون اتوبوس سفر قبلی.حالب اینکه اینبار دم پادگان پیاده ام کرد.
رفتم تو کانتینر دم در لباس نظامی به تن کردم و وارد شدم.این بود آغاز ماجراجوییامون در پادگان :|
دژبانه گفت چرا مهر خروج نداری حتما از سیم خاردارا در رفتی.خندیدم گفتم نه والا.
گفت میخندی؟ب
Amir Tataloo
Begoo Key
#AmirTataloo
بگو کِی 
بگو کی 
بگو کو 
کجاست
بگو تو دهنت بگو 
تقصیر من نی تقصیر توئه
کاری کردی بهت بد پیله کنه 
انقده میکنی تبلیغ خودتو
یهو پر سگ میشه دورت هی 
دلم پر سنگ ریزه شده حیف
پاهام انگار زنجیر شله ولی کیف 
میکنم بالم سبکه نیستی
انگار کسی نیست سنگینش کنه 
بگو کی حالمو بد نکردی کی
راهمو سد نکردی بگو کی
 آ لعنتی بگو کِی
روزمو شب نکردی 
کی تو جمع منو معذب نکردی
بگو کی ها 
لعنتی بگو بگو کی 
مخو سوراخ میکنه حفاری 
مغزمو ایید و رفت خوا
رویا پیامک دهد که با سلام و احترام، بازهم میایی گول بمالیم به سرت، و این ترم برای ما فداکارانه تدریس بفرمایید؟
و من پاسخ همی فرستم که کور خوندید! فوطینا!
با بنزین لیتری 30 هزار ریال اونم با این ترافیک دهشتناک از این سر تهران راه بیفتم اون سر تهرون که به پنخمه ها(پخمه +نخبه) های ساختمون چهار طبقه بی آسانسوری که اسمشو گذاشتید دانشگاه بیام درس بدم؟ 
بعد کل طول ترم احوال ما رو نپرسی ولی آخر ترم که میشه هر از گاهی تلفن بزنی که آقای دکتر، میشه به فلان
زندگی‌نامهرامش، با نام اصلی آذر محبی تهرانی، در ۲۲ آبان ۱۳۲۵ در شهر تهران و در خانواده‌ای با سه خواهر و یک برادر به دنیا آمد و تا دیپلم طبیعی به تحصیلات خود ادامه داد. او تصمیم داشت بعد از دیپلم وارد دانشگاه شود و در رشتهٔ جراحی به تحصیلات خود ادامه دهد، اما به عرصهٔ خوانندگی روی آورد.
خوانندگیرامش از ریشه‌های موسیقی کلاسیک فارسی شکوفا شده بود و حرفه خود را به‌طور رسمی در سال ۱۳۴۳ با ترانه "پرستو جان" در برنامه "یک شاخه گل" رادیو گل‌ها آغاز
قبل‌تر ها، خیلی قبل‌تر ها، ۱۰ سالی که بیشتر نداشتم یه دوره‌ای بود ننه‌ بابا بالاسرم نبود، یکی درگیر یه زن و مواد و اینا بود، یکی هم گذاشته‌بود رفته بود. این بین یه بار یکی از آشنا‌ها که یه مقام ی‌ای داشت اون زمان من رو از اون خونه که چندین ماه تنها بودم، اومد دنبالم بردش خونشون، تریپ این‌که حال و هوام عوض شه، بالاترین جای تهرون بود، چهارپنج طبقه خونه، دو تا دختر هم سن و سالم هم داشت، خیلی باحال بود، اون چند روزی که اونجا بودم تمام نقا
دانلود آهنگ سیگاری گاری گاری بنگ بنگ 
دانلود آهنگ باحال یه سیگاری گاری گاری گاری بنگ بنگ بنگ با لینک مستقیم از تهران دانلود
یه سیگاری گاری گاری گاری گاریبنگ بنگ بنگبا یه اهنگ هنگ هنگمیزنیم کوچه های تک و تک دربندیه سیگاری گاری گاری گاری گاریناز ناز نازبا یه اواز واز واز
میزنیم کوچه های تک و تک شیرازما همه بچه ی تهرون رون رون رونمیزنیم بنگ فراوون وون وون وونهممون خمارو هیرون رون رون رونمیزنیم بنگ فراوون …پشت یک دیوار سنگی گی گی گینشستیم ما د
 
از میان اخبار و مطالبی که امروز در سایت ها خواندم تیتر سه مطلب برایم جالب توجه بود.
یک- آمار ازدواج در سال جاری چهل درصد کاهش داشته است.
دو- شناسنامه های لاکچری با قید "تهرانی"!
سه- زندگی اغلب مسئولان دولت شبیه مردم عادی است!
 
الف- نظام ما قرار است اسلام را در جامعه گسترش دهد و اسلام روی مسأله ازدواج تأکید فراوانی دارد. کاهش رویکرد به امر مقدس ازدواج یک نقص بزرگ محسوب می شود.
ب- بعضی از خانواده های شهرستانی موقع زایمان به تهران می آیند تا فرزند
متن آهنگ
بگو کِی بگو کی بگو کو کجاست
بگو تو دهنت بگو تقصیر من نی تقصیر توئه
کاری کردی بهت بد پیله کنه انقده میکنی تبلیغ خودتو
یهو پر سگ میشه دورت هی دلم پر سنگ ریزه شده حیف
پاهام انگار زنجیر شله ولی کیف میکنم بالم سبکه نیستی
انگار کسی نیست سنگینش کنه بگو کی حالمو بد نکردی کی
راهمو سد نکردی بگو کی آ لعنتی بگو کِی
روزمو شب نکردی کی تو جمع منو معذب نکردی
بگو کی ها لعنتی بگو بگو کی مخو سوراخ میکنه
حفاری مغزمو ایید و رفت خوابید بعد یه عمر کف خوابی
شدی
یک:
روی ماه تورا دیدن عباس (س). دیگر نمی شود .
سرت سخت مشغول است . به امور شهادت .
دو:
کی روی ماه تو را دیدن دیگر . رقیه جان(س).
می روی و مدینه داغدار ماه ها خواهد شد .
سه:
مرا بگردان روی زمین دنبال خودت که . نیستی .
حتی بوی تو . نشاندار راه من . تواند شد .
 
چهار:
حتی غمگین اند خیمه ها . آتش نگر فته می سوزند .
فرداست که دیگر حسین(ع) و یارانش .وداع کنند .
پنج:
می گذاری من هم با لیاقت عشقی بسوزم و .
نگاه کنم دنیای حسین(ع) خواهان . که همین است .
شش:
یک:
بستی دهان شعر مرا با لبان خود .
گفتم تا شیرینی دنیا . تلخی به جهنم!
دو:
گلوبند عشق تورا بسته ام به خود .
تا طبیببان عشق .بفهمند .غم باد گرفته ام!
سه:
ای کاش وقت شنیدن عاشقیت مرده بود" من"!
وقتی به مرگ رسیدم که مرگ من!.فقط مرگ بود!
چهار:
حباب گلوی ماهی را هم معنی کرده بود .
می گفت می گوید: هوای تو کرده ام ."هوا" هوایم کو؟
پنج:
یوسف میان پیرهنش شهرت " خدائی" داشت .
وگرنه شهرت جهانی " زلیخا "بودو" زندان هاش"!
شش:
مزار شش گوشه ات مرا تسلیم عشق کرده است
 
باشم، نباشم، فرقی ام داره؟!
چیزی نمونده بین ما دوتّا
پایینِ کوچه خطِ پایانه
از موضعِ بالا نِگا کن تا.
 
می‌بینی چشمای من‌و وقتی
غرقه تو آهنگای بی‌معنی
عاشق شدم تو شهرتون، اما
تو شهرتون عاشق شدن یعنی.
 
هم دوستت دارم مث قبلا
هم مطمئنم دوستم داری!
حس می‌کنم چن وقته حسش نیست.
حس می‌کنم هی با خودت داری.
 
فکری به حال هردومون کردم
فکری به حال من، به حال تو
برگشتنم کار قشنگی نیست
هی دورِ باطل، دورِ باطل، دو.
 
اشکای امروزت تموم میشه
کی پیش‌ب
 
داشتم برگه‌های دانشجوها رو صحیح میکردم.
یکی از برگه‌های خالی حواسمو به خودش جلب کرد.
به هیچ کدوم از سوالا جواب نداده بود.
فقط زیر سوال اخر نوشته بود:
نه بابام مریض بود نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا، تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیوفتاده.
دیشب تولد عشقم بود. گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دور همی گرفتیم با بچه ها؛ بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدیم.
بعد گفت بریم دربند؟
پوست دستمون از سرم
آب تشنگی رو برطرف می‌کنه. ولی ماجرای تشنگی به همین سادگیا هم نیست. خیلی چیزا هست که روش تاثیر می‌ذاره.
 
خیال کن با خودت که شنبه است، از صبح ساعت 7 رفتی بیرون و ترافیک صبح همت تا برسی محل کارت اون سر تهرون. شنبه روز کارای بیهوده‌اس، ولی سنگین. باید همه‌ی مدارکی که رسیده دستت رو دسته‌بندی کنی برای باقی هفته تا طول هفته بتونی یکی یکی رسیدگیشون کنی. دسته‌بندی کردن ازون کارای حوصله‌سربر روزگاره. تقریبا هیچ فشاری به مخت نمیاره ولی همین که 8 ساعت
قسمت اول را بخوان قسمت شانزدهم
در حالیکه ما به سمت ماشین میرفتیم تا سوار شویم ،
مدیر هتل سوار ماشینش شد و حرکت کرد .
یکی پس از دیگری سوار ماشین شدیم .
من نفر دومی بودم که در را بستم .
از فرط ناراحتی سرم را پایین انداختم .
او با عصبانیت گوشی اش را روی داشبرد جلو فرمان پرت کرد :
دفعه آخرت باشه از این غلطا می کنی. .
توهین و گستاخی اش باعث شد
با غیض به او که کاملاً جدی و عصبانی بود خیره شوم .
دهانم را باز کردم که چیزی بگویم اما او زودتر از من لب گشود :
اگر گذرتان به میدان بهارستان و خیابان دانشسرا افتاده باشد، حتما تابلوی راهنما با نوشته «به سمت باغ نگارستان» را دیده‌اید. این باغ‌ زیبا و چشم‌نواز در دل شهر تهران هر روز مشتاقان زیادی را به سوی خود فرا می‌خواند. باغ موزه نگارستان که از زمان فتحعلی‌شاه قاجار تا به امروز پابرجاست، در شمال میدان بهارستان قرار دارد و می‌توان با چند دقیقه قدم‌زدن به آن رسید. در ادامه این مقاله وب‌سایت اجاره آپارتمان مبله در تهران، گشتی در باغ و موزه نگارست
پاتوق مشهد دهه۷۰ ۸۰https://t.me/joinchat/IKIs_Q9ZxJjOn7-1C4-BQA گپ درخواستی فونت حرفه ایhttps://t.me/joinchat/HS4xNFNaU5vM6Y0_QgqIjwویژه پلاًْک مخصوص متاهلhttps://t.me/joinchat/A7CnwEl_R-Bu_ZxXjeYEQAکافچت تورک آی اولدوزلاریhttps://t.me/joinchat/HsbeX1GrBuyT1ZXi3W8aTQگپ همسریابی ازدواج ایــرونـیhttps://telegram.me/joinchat/DMD_Mz6SODbhbfU38o2Qogدختران شیرازیhttps://t.me/joinchat/IDbRNUlhTQWGIPPfHTYvwgازدواج نوین https://telegram.me/joinchat/GN_kv0l6dCVpOA3jfWPjoAدهه هشتادیا و هفتادیاhttps://t.me/joinchat/G8Ve6g5nRC1MdEw6uVnYhgأهـتــهران ًــۈأزسًٍــًٍیًٍـتًٍـےhttps://telegram.me/joinchat/ELq47j_y2J3sqLCwYF8clAفقط د
این خانه، ابتدا عمارتی بزرگ بود و مجلل؛ که خاندان محمدتقی خان احتساب‌الملک از صاحب‌منصبان مشهور دربار قاجاریان در آن ست داشتند.
آن قدیم ندیم ها اینطور نبود «نو که اومد به بازار کهنه بشه دل آزار». از بس هرچه که جدید می‌آمد یک پایش می‌لنگید و دل مردم بهش گرم نمی‌شد؛ این شد که همه مادربزرگ ها در صندوق خانه ها یک کرور وسایل عتیقه داشتند که اگر به سراغشان می‌رفتی و کی چشم مینداختی بهشان، تازه متوجه می‌شدی، ای دل غافل که چه چیزها بوده و
همه آنچه روزی روزگاری دارآباد بود، امروز هم هست اما جاذبه های گردشگری دیگری نیز دارد و یا به آن اضافه شده که منطقه را بیش از پیش دیدنی و ممتاز می‌کند.
حتماً راجع به دارآباد شنیده‌اید. اما شاید از جزئیات آن نمی‌دانید. محله ای در شمال تهران که تا دوره ای محلی خوش آب و هوا برای پیک نیک و کوهنوردی در تهران بود. مسیری سنگ فرش شده برای یک پیاده روی سبک هم داشت که هنوز هم دارد و معمولاً خانواده ها به آنجا می‌روند. اما جاذبه های دیگری نیز در دارآباد 
برخی از کارشناسان معتقدند زندان هارون الرشید آتشکده‌ ای باستانی بوده و متعلق به دوره ساسانیان است.
شهر های تاریخی و باستانی ایران که در استان تهران واقع شدند کم نیستند و اگر بخواهیم سری به آن ها بزنیم شاید باورمان نشود که زیر گوش‌مان چه آثار تاریخی و باستانی ای قرار داشته و از آن بی خبریم. ری یکی از همین شهر هاست. در استان تهران است و پر از جاذبه‌ های تاریخی و طبیعی. سن و سال آن به دوره قبل از اسلام می‌رسد. اگر ساکن پایتخت باشید می‌توانید یک
کافه دربار یک دکور دیواری دارد که قاب هایی قدیمی با مجموعه ای از کتاب ها تزئین شده اند. نمی شود کافه گرد یا نستالژی گرد باشید و عکسی از آن در اینستاگرام خود نداشته باشید.
کلاً کافه گردی در تهران خوب است. نمی‌شود دلت تنگ باشد و نخواهی با خودت در یک کافه خلوت کنی. نمی‌شود تنهایی سراغت آمده باشد و نخواهی جایی بروی که کسی تو را نشناسد. بنشینی یک فنجان چای سفارش دهی و با نوای موسیقی کتابت را ورق نزنی. چه رسد به اینکه اتفاقاً از خانه ای دنج با میز های
سلام بر دوستان جان
رسیدن ماه مبارک رمضان بهار قرآن بر شما عاشقان مبارک باد
 
 
 
تازه راه افتاده بودند. سامان پشت فرمان بود و بنفشه کنارش نشست. خاله‌مریم و آقاهمایون هم عقب بودند. بنفشه که بیتاب شنیدن بقیه‌ی ماجرا بود، روی صندلی برعکس نشست و با هیجان از آقاهمایون پرسید: خب بعدش چی شد؟
اما سامان به تندی گفت: بنفشه درست بشین کمربندتم ببند. تو جاده‌ایم!
+: درست بشینم نمی‌شنوم. میشه چپکی کمربندمو ببندم؟
_: نه بابا پلیس جلومونو می‌گیره. برو عقب ب
خواستم این‌جا در مورد شب یک، شب دوی بهمن
فرسی بنویسم. در موردِ یکی از قدرنادیده‌ترین و مهجورترین شاهکارهای ادبیات فارسی.
در مورد نویسنده‌ای که چند سالی از دهه‌ی سی زندگی‌اش را برای نوشتنِ‌ این کتاب گذاشت
که در نهایت در چهل‌سالگی‌اش منتشر،‌ و بلافاصله جمع‌آوری شد و هیچ‌گاه فرصت انتشار
نیافت. در مورد رمانی که حتا امروز هم،‌ نو و تازه و بدیع به نظر می‌رسد و باورش کمی
سخت است که نویسنده‌ای حدود پنجاه سالِ‌ پیش این کلمات،‌ این جملات،‌
توی کادر خالی پیامک جدید، تایپ کردم : دارم میام بندر ببینمت دوست جان. قرارمون همون جایهمیشگی .صفحه ی گوشی را خاموش کردم و گذاشتمش توی جیب پالتویم. در عقب دویست و شیش سفید رنگی کهمعطل من ایستاده بود را باز کردم و کنار لیلا نشستم . بحث شان گرم بود . لیلا لبخندی به من زد و از تویاینه جلوی ماشین ، چشمکی به اقا رضا زد و گفت :- خبرش توی کل دنیا پخش شده . جنجالی راه افتاده سرش .در را که بستم ، اقا رضا پایش را روی گاز گذاشت و به سمت خیایان اصلی پیچید و گفت :- ب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها